دانلود آهنگ وصیت نامه از یاس از رسانه کافه موزیک

متن آهنگ وصیت نامه از یاس

آدمها از هم که دور میشن سلام سردم به زور میگن
آدم ها از مرگ و خون میگن با صد تا حسرت به گور میرن
آدم ها از هم که دور میشن سلام سرد هم به زور میگن
آدمها از مرگ و خون میگن با صد تا حسرت به گور میرن
چقدر عقده نگه داشتم تو دل پیرم چقد دویدم و فهمیدم رو تردمیلم
وقتی منو دیدی بم میگی چه غبراق شدی ولی من میدونم از توو چقد ترکیدم
اون آدم ها که نوکرتن بت میگن با چنتا کلام چرب زبونی توو دلت میرن
کافیه که بلا استفاده بشی اون وقت میبینی که مث یک تیکه ورق جرت میدن
قفلی حرف دل رو به غریبه گفتی واسه زخمه همه مرهمی صلیب سرخی
به تو که رسید هولت دادن سریع بیفتی رو تله موشه که پیدا میکنی پنیره مفتی
یاد نگرفتم از کسی درس اتحاد فقط یاد دادن که برم جلو با ترس و اضطراب
تجربه هام بم قصه داد تا مث باد استفاده کنم از این استعداد
چه نقشه ها که پشت سرم واسم میچینن منم از اینکه فکرشون کوتاه ماتم میگیرم
واسم مهم نیس من که پای کارم میشینم ولی خیلی غم انگیزه وقتی دارم میبینم
آدما از هم که دور میشن سلام سرد هم به زور میگن
آدمها از مرگ و خون میگن با صد تا حسرت به گور میرن
آدمها از هم که دور میشن سلام سرد هم به زور میگن
آدما از مرگ و خون میگن با صد تا حسرت به گور میرن
گوش کن خب ما سطحی ترین مشکلات رو عمیق میبینیم و
عمیق ترین مشکلاتمون و سطحی میگیریم و
حال میکنیم وقتی هم دیگه رو زخمی میبینیم و
قسطی حال میدیم و آخر همه رو نقدی میگیریم
وقتی میمیریم چشم ها میشه ماتم و خون
ترفیع میگیریم و تازه میشیم آدم خوب
یادمه خوب من تمومه این ها رو دقیقا به چشمم
دیدم و کلمه به کلمه از رو حقیقت نوشتم
اونم این که تو فقط داری نقشه هاتو میچینی
وقتی میرسی به قدرت و اون بالاها میشینی مراقب رفتارت با آدم ها باش
یروزی برمیگردی پایین همون آدمها رو میبینی
حالا خدا باهات حال کرده ولی کنارش هم برات یک چاه کنده
یعنی که وقتی تو رفتی تو فازه قدرت یهو دیدی شدی کارمند کارمندت
من این بحث و اینجا مطرح میکنم هر چند میدونم همینم سرنخ میکنن
نشستن با مغز خراب و هر لحظه توو فکر که تو رو له کنن یه گله اهل کوفه
اونها که فقط میرن به دنباله حاشیه و خوب اصله هدف فقط فرو پاشیه
ها چیه نکنه میخوای بگی فقط نه فقط ببین به همین میگن حاشیه
اونا که گنده کردنت واسه شون راحته اول هاش تنها فکر و ذکرشون حمایته
بت میگن کم نیار برو جلو وا نده تا گنده شدی یهو میکنن توو ما*
آدما ازهم چه دور میشن سلام سرد هم بزور میگن
آدما از مرگ و خون میگن با 100تا حسرت به گور میرن
آدم ها از هم که دور میشن سلام سرد هم به زور میگن
آدم ها از مرگ و خون میگن با صد تا حسرت به گور میرن
راستش بهم گفتن که تو این کارم وصیت کنم ترجیحا میخوام که تمرکز رو مسیرم کنم
وصیت واسه من به معنای حرفه آخره که بعدش سکوته واسم سخته باورش
سکوت من و تو یعنی که دیگه ما همین که هست رو قبول کنیم
بری تو لاکت و و صدات رو بکشی توو دل شهرو تموم کنی
چون که زندگی دشواره چشم هات پر اشکه دشواره چی بگم از سشوار گذشته
خنده داره ولی داخلش چه تلخه نتیجه اینه که سکوت تنها حاصلش یه زخمه
زخم کاری که مغزت رو از درون پاشید مهم اینه که هر جوری دوس داری همون باشی
من که تا چشم دور و بری هام رو دور میبینم با ذوق و شوق میشینم و یک کارتون میبینم
هنوز با گیر دادنای مادرم جون میگیرم هنوز با دمپایی از سر کوچه نون میگیرم
هنوز تو اوج بلندی از همه خارترم هرچی پخته بشم باز از همه خام ترم
رئیسم که بشم واسه وطن کارگرم این ها رو نوشتم که از این دنیا لال نرم
آدمها ازهم چه دور میشن سلام سردم بزور میگن
آدما از مرگ و خون میگن با صدتا حسرت به گور میرن
آدمها از هم که دور میشن سلام سرد هم به زور میگن
آدم ها از مرگ و خون میگن با صد تا حسرت به گور میرن