دانلود آهنگ همینجا پیاده میشم از یاس از رسانه کافه موزیک

متن آهنگ همینجا پیاده میشم از یاس

صورت خسته نگران و بی آرامش و مریض که قایم شده بود زیر آرایش غلیظ
زخمی از خاطرات تلخ دیروز چشم میدوخت به خیابون سرد بی روح
با تحمل سنگینی نگاه آدمها ادامه میداد او به راه ناتمام
و اولین بار برای اخرین راه بهتره بگم که آخرین چاه
تنها دو دل توو فکر و با تعجب دنبال چی بود پول یا توجه
توو روزگاری که هر کسی دنبال آشنا است دخترک میگرده پی یک فرد ناشناس
که از اون غریبه های عنده مایه آروم اشاره زد که شیشه تو بده پایین
فقط میتونیم امشب و با تو باشیم و بس اینو گفت و نشست و در ماشین و بست
پسر میخواست سر صحبت و وا کنه زود تیکه مینداخت منتظر واکنش بود
ولی دخترک صداش و نمیشنید توو دنیایی بود که به سادگی نمیشه دید
دیدی که بعضی وقتها بغضی توو گلوت نمیخوای گریه کنی جلو کسی که پهلوته
هی امان از این زمان زمانی که دیگه برد توان از این زبان

بی همراه و بیهوده رهسپار این راه بی نور و همصدا
سپرده خود را به دست باد اسیر زندون لحظه ها
توو دلش دردهای بیکران خسته از حرفهای دیگران
اسیر مردهای بی مرام و اشک میباره باز

پسر گفت لعنت به این بخت بد خونه ی ما میمونه واسه ی وقت بعد
سعی نکن با سکوتت زیر پوستم بری اگه پایه ای میتونیم خونه دوستم بریم
خوب حاضری با دو نفر باشی یا نه معلومه که رفتار دخترک ناشیانه است
سوال تکرار شد حاضری باشی یا نه و دختر به فکر یک شب و یک آشیانه است
گفت بریم من که همه چی رو از دم باختم گناهش پایه اونها که من و پس انداختن
عصبانی از خاطرات خاموش قدیم پی محبت میگرده توی آغوش غریبه
توو خونه ای رشد کرد که عشق نبود جای عشق فحش و مشت و زیر چشم کبود
پدری که جلوی مشکلات مختلف ضعیفه فقط زورش میرسه به دختر ظریفش
با خودش گفت پشتم به کی ها قرصه خانواده ام اونها رو خدا بیامرزه
اون موقع کی بود احترام به حرف هاش بذاره حالا مجبوره که تنش رو به حراج بذاره

بی همراه و بیهوده رهسپار این راه بی نور و همصدا
سپرده خود را به دست باد اسیر زندون لحظه ها
توو دلش درد های بیکران خسته از حرف های دیگران
اسیر مرد های بی مرام و اشک میباره باز

ببین تو این قصه ها رو میشنوی و میری بعد چند بار شنیدن ازش میگذری و سیری
ممنون از اونی که به دیگری صدام و پاس داد بگذریم بریم سراغ ادامه داستانی
که امروز نوشتنش رو مود من بود این یک دردی که به خیلی ها بوده مربوط
کوه غم بود ولی یه نور انبوه پشت کوه واسه ناامیدی زوده هنوز
کاری ندارم به این که کارش خلاف شرع ولی واسه رابطه ها اول علاقه شرطه
وگرنه یک روح که روی جسمی سواره چطور توو آغوشی بره وقتی حسی نداره
تو این روزگار دردناک و سیاه بی شرم ای کاش بگه نگهدار من پیاده میشم
راه برای ادامه دادن زیاده بی شک ای کاش بگه نگه دار من پیاده میشم
پیاده میشم پیاده میشم

وقت واسه بیشتر گفتن نبود میدونم قصه های تو یه عمر آهنگه
سخته نه؟ خوب خیلی سخته رسمش همینه
میدونم رسمش همینه