دانلود آهنگ دیالوگ از مهراب و امیک از رسانه کافه موزیک

متن آهنگ دیالوگ از مهراب و امیک

بپوشون موهات هرجا میری بی من موهای تو واسه من مهمه رنگی زیاد دیدم
تو واسم مهمی که روی تو دارم غیرت خودت که فروختی من رویه تو نمیذارم قیمت
هی افسوس میخورم که بعده تو چیکار باس کرد چه جوری میشه سمت قلب تو راه جدید باز کرد
تو بگو چجوری میشه که بالمو بشکنی با همون بال شکسته ام سمت تو پرواز کرد
رنگ موهات شراب رنگ دلم خونه همه رو از خونه بیرون کردم کجایی همخونه
تو که دیر یا زودم باشه میری یه روز از این خونه ولی اینو بدون که قلب من تنها نمیتونه
من بیتو یه ابر تیره بارونی من بی تو تویی که تنها نمیمونی من میمونم و میسازم اینجا تنهایی بی تو
میری برو ولی بدون تمومه زندگیمی تو

بی دلیل پر میکشه دوباره هر شب دل برات بی دلیل بارون میگیره رو دلم هر شب برات
بی نصیب موند این دلم که نانجیب شدی براش
بی دریغ میگم برات نمیخواد دلم تورو خدافظی کن دیگه باش
متلک گویی نکن بودی نه تو نه هرکسی دل من دل مگه نیست برو از پشت دارم هوات
دل من دل مگه نیست که تو ساده اینجوری میسپری دست هر کسی
با همین کارایی که کردی باهام عاشقت شدم با همین کارا یه دل نه صد دل عاشقت شدم
با همین ابرای بارونی چشام رفت هر شب تو که معصومی بگو با قلب شکستم چه کنم
منو ناودونای پشت خونه تون شادی بخیر منو بارونای سقف خونه تون یادش بخیر
منو آرزوهای نصفه نیمه یادش بخیر منو تو کناره هم عاشقه هم یادش بخیر

تو کل اعضای بدنم تورو درستچپ سینه م تیر میکشه
یه چیزی به نام قهر عذاب نبوده تو منو کافرم کرد
میگفتم به نام تو به جای به نام حق به نام تو به نام چشمات به نام اسمت
قسم به لحظه هایی که داشتی اسمت دنیارو زیرو کردم نبود مثلت
اگه منو تو توو نسل لیلی و مجنون و خسرو و شیرین
و شیرین و فرهاد بودیم عشق ما دوتام الان بودش یه قصه
ساختم روحت زخمی باشم که جسمت
الهی نمیخوام بگم که الهی اون برگرده پیشم
نمیخوام بگم به دادم برس که دارم دیوونه میشم
الهی فقط یه الهی فقط یه الهی هستش الهی که مجنون بمیره قبل اینکه بفهمه لیلی نداره اسمش

گذاشتی رفتی که چی بشه غرق شدم لایریتم این شعر
همه شو بیت بیت راجع به تو همین روزاست که قلبم تو سینه ام پاره بشه
ملکه ی بی غم بانوی بی احساس این بود قرارمون این بود بی انصاف
که بزنی بشکنی دلو برداری ببری مدتها بشه اسره تو
دادم میمیرم از درد نبودن تو عین خیالشم نیست اصلا دردونه ی خدا
بی معرفت چجوری دلت اومد بری دل علشقمو کنی از اون دل سنگم جدا
بانوی چشم شیشه ای مارو دادی رفت که بری باشی تو پیشه کی
کی عزیزت شد که دلت نمیومد این آخرا حتی یه عزیزم بهم بگی
غیرتمو نمیدید و غیرتی دوس داشت میگت دیوونه ام و پزمو میداد جلو دوستاش
همین دوگانگیا بعضی وقتا باعث میشد بپرسم از خودم ینی منو دوس داشت الهی
الهی الان پیشم بودش خب ای کاش نسخی میکشم کاشکی الان بودش فقط یه بار
فقط یه بار نگاه میکردم تو چشماش