دانلود آهنگ به رنگ خون از مهراب و پویا مرشدی از رسانه کافه موزیک

متن آهنگ به رنگ خون از مهراب و پویا مرشدی

دنیا سره سازش نداشت با من
حیلی از سالاحه تامن
تو چی کار کردی با من
فردا دیگه دیره دلم داره می میره
نفست برایه کی میره بگو کجا دلت گیره
من ازخودم خستم من از خودم دلگیر
دلم می شه بامن یه روزی غافلگیر
همه جارو گشتم ندیدمت جایی
توو فکر فرداتم توو اوج تنهایی
منم اونکه نرسیدم تاابد بهش میاد
تا آرزوم اون ور میزه ولی میزه کش میاد
دلم ابریتر از هر شب ولی بارون نمیباره
نبین پاییز و که برگ هاشو تو کوچه نمی زاره
این روزها دیوونه ترم دیوونه ترم
بسوزه دل که عشقم مادر شدو من هنوزم پسرم
اصلن فدا سرش شبایی که خوابم نمیبرن
عشق های امروزی مثل شیشه الکل زود پرن
تا به صدای تو معتاد شدم رفتی
حالا هرروز به خودم خاطره تزریق می کنم
لعنت به اون تقدیری که جدایی واسمون نوشت
کار خوب رو تو کردیا اجرت باسرنوشت
جفتمون گذشتیم من فقط ازبدیات
توم که فقط ا من یادت باشه حتما
مگه نمی گفتی با همه ی وجود دوست دارم
بی وجود گفتن نسبت داری باهاش خبردارم
روزگار بد کرد باقلبم تا کردم
خاطره هامونو گذاشتم زیره بالشتی که هرشب تا صبح
من برایه تو مثل سگ گریه کردم
حلالم کن من یه جاهایی بهت بدکردم
نه می تونم خوبه تو باشم
نه با این تنه بی جونم از نو می تونم کناره تو برگردم
می بخشم همه چیم نظر چشات
اون خدا فقط می دونه من چه جاهایی کمر خم کردم
دنیا برام جای تنگی شده این روزها قسم
به اون خدایی که الان دوره ازم
باور کن چه شب هایی که برات خط خطی کردم
سرو صورت تویه دیوار زدم مشتامو
به یادگاری هات زدم حرفامو
انگار هرشب یه چیزی میزنه سوزن سر انگشتای من
حس نمی کنم دیگه دست هامو
چقد دیگه ببرمت ازهمه ی عکسامو
جم کنه یکی اشک هامو
من ازخودم خستم من ازخودم دلگیر
دلم میشه بامن یروزی غافلگیر
همه جارو گشتم ندیدمت جایی
تو فکر فرداتم تو اوج تنهایی
نفهمید من اونو واسه زندگی نخواستم
زندگی زندگی رو واسه تو می خواستم
فراموشم نکنیا نگی از یاده تو رفتم
اگه هیچ وقت دلت برام تنگ نشدش حتی
یجایی بد بردم
یه نفر شبیه تو دست یه نفر که شبیه من نبودو گرفته بود
آه نگم برات که چه بارونی می اومد
حیف اونی که اصلا یارش بهش نمیومد
گفته بودم می ترسم یه روز از دستم بری
نذاری که من ترسو بشم آشنام با بغض شب
هراز گاهی هم می خندم به یادشم
بهم می گفت خونه می خوام اونم تو بالاشهر
همینکه فهمید زندم با چشاش
یه چیزایو می خواست که ندیده بود خونه آقاش
با این که همیشه بد منو میخواد
اما هنوزم که هنوزه دنیامه چشماش
زخم خوردم من ازت دل کندم من ازت
تو پایین شهر یکی بود که می گفت از سنگه فقط
چشای تو سگ داشت ولی گرگ بیابون بودم
الکلم دودم من ازت دورم
با این که مغرروم ولی قبول داری که بودم
ساقی واسم پر بریز که لبریز لبریزم
دلم داغی اصن پر کن پر کن انداخت منم از چشماش
فداسرش اگه دیگه نمی خواد منو بره گور باباش
من ازخودم خستم من از خودم دلگیر
دلم می شه با من یه روزی غافلگیر
همه جارو گشتم ندیدمت جایی
توو فکر فرداتم تو اوج تنهایی